مـداد سفید

۰۷ارديبهشت

صدای ساز زدن جوانی از داخل نمایشگاه می اید سارا و دوستش در بیرون نمایشگاه اند ، دوستش با ذوق وشوق می گوید سارا بیا برویم داخل نمایشگاه تا صدا را بهتر بشنویم

اما سارا می ایستد نمی رود ، دوستش اصرار می کند بعد می پرسد سارا مگر تو  ساز نمی نواختی ؟ مگرعاشق ساز و نواختنش نبودی؟ پس حالا چرا؟!!!!

سارا غرق در فکر

یاد خاطره ای می افتد ،خاطره ای که شخصی می گفت سارا سارا بگذار برایت ساز بنوازم                    

و سارا یک دل نه صد دل به ساز او گوش می داد

دوباره دوستش صدایش می زند اما سارا با قیافه ای حزن الود با عجله از صدای ساز فرار می کند و زیر لب می گوید از هرچه ساز و صدایش  هست متفرم ...

 

                                                            Image result for ‫ساز‬‎

۹۵/۰۲/۰۷ موافقین ۹ مخالفین ۰
زهرا

نظرات  (۳)

:( خاطره هایی زنده شد
پاسخ:
:(
پاسخ:
موافقم
انسان است و خاطره هایش تلخ و شیرین ، نزدیک و دیرین ، باید زندگی کرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">